بوریس جانسون چهارشنبه پس از دیدار با ملکه بریتانیا رسما کارش را در مقام نخست وزیری آغاز کرد و یکی از نخستین چالشهای پیش روی او در سیاست خارجی سرنوشت نفتکش بریتانیایی است که هفته گذشته توسط سپاه توقیف شد.
شهردار پیشین لندن را می توان تنها نخست وزیر بریتانیایی پس از انقلاب ۵۷ دانست که در مقام وزیر خارجه به ایران سفرکرده است. اما رسیدن او به مقام نخست وزیری چه تاثیری بر رابطه ایران و بریتانیا در ماه های آینده خواهد داشت؟
مدافع اصلی برکسیت و یکی از معدود سیاستمداران مورد حمایت و محبوب دونالد ترامپ در قاره سبز، ترجیح داد در جریان رقابتهای انتخاباتی واکنشی درباره جنجال و تنشها برسر توقف نفتکش بریتانیا در تنگه هرمز نداشته باشد. این درحالی بود که جرمی هانت رقیبش در رقابت برای نخست وزیری، در قامت وزیر امور خارجه بریتانیا مرتب در این زمینه اقدام به موضع گیری کرد. حالا باید منتظر ماند و دید نخستین واکنش جانسون در مقام نخست وزیری درباره تنشهای اخیر با ایران که از توقیف نفتکش گریس در جبل الطارق که حامل نفت ایران بود، شدت گرفت چیست؟ و چه راهی را در پیش میگیرد.
نفتکش استینا ایمپرو که از بندر فجیره امارات به سمت عربستان در حال حرکت بود، روز جمعه ۲۸ تیر توسط نیروی دریایی سپاه توقیف شد. نفتکش توقیف شده ۲۳ خدمه دارد و سپاه در نخستین بیانیه خود علت توقیف این نفتکش را رعایت نکردن قوانین و مقررات بینالمللی دریایی عنوان کرده بود.
نخست وزیری که حامی جنگ با ایران نیست
آخرین واکنش وزیر پیشین امور خارجه بریتانیا و نخست وزیری که پنج شنبه با کابینه جدید در شماره ۱۰ داونینگ استریت شروع بکار می کند، درباره ایران مخالفتش با جنگ بوده است: «اگر من نخست وزیر شوم، آیا از اقدام نظامی علیه ایران حمایت میکنم؟ پاسخ منفی است.»
برخی از رسانه های بریتانیایی نزدیکی و شباهتهایی او به دونالد ترامپ را دلیل جهت گیری های آینده او علیه ایران نیز عنوان کرده اند. به نظر می رسد برخلاف ترزا می که همواره ترجیح داده بود سیاست های مشترک اتحادیه اروپا درباره ایران را در دستور کار قراردهد، احتمالا خط سیاستهای بوریس جانسون درباره ایران بیشتر در جهت خواستههای کاخ سفید باشد.
به نظر می رسد آقای جانسون مجبور شود بین نزدیکی به متحدان اروپایی بریتانیا که سعی دارند تنش در خلیج فارس را کاهش دهند و دولت ترامپ که تلاش میکند بریتانیا را در این تنشها به سوی مواضع خود در رویارویی با ایران بکشد یکی را انتخاب کند.
هفته گذشته زمانیکه همچنان ترزا می در قدرت بود، رئیس جمهوری آمریکا به عنوان یکی از متحدان بریتانیا، واکنش جدیای درباره توقیف نفتکش بریتانیایی نداشت به طوریکه دونالد ترامپ، پس از اعلام این خبر تنها گفت که با مقامهای بریتانیایی در این باره تماس خواهد گرفت.
اما گویا بوریس جانسون برای تقویت هر چه بیشتر رابطه با آمریکا که پس از ماجرای سفیر بریتانیا در واشنگتن کمی شکرآب شده خیز برداشته است به طوریکه آقای جانسون چند هفته پیش درباره همکاری با واشنگتن درباره ایران گفته بود: «باید درباره ایران بسیار هوشیار باشیم... بریتانیا باید با واشنگتن و بروکسل همکاری کند تا از هرگونه شیطنت ایران در منطقه جلوگیری کنند.»
برخی کارشناسان بریتانیایی در نظری متفاوت معتقدند که جانسون میتواند از روابط خوبی که با ترامپ دارد در راستای تنش زدایی در منطقه و در ارتباط با ایران استفاده کند.
آیا اسرائیل از انتخاب جانسون خرسند است؟
روزنامه هآرتض چاپ تل آویو ادعا کرده است که بوریس جانسون بی تردید نزدیکترین نخست وزیر بریتانیا به اسراییل در چند دهه اخیر خواهد بود. هآرتض نوشته است که انتخاب جانسون در مقام نخست وزیر خواسته اصلی بسیاری از مقامات اسرائیل بوده است. اسرائیل در بیانیه ای پیروزی جانسون را به عنوان یکی از «دوست های اسرائیل» تبریک گفت.
هآرتض ادعا کرده است که جانسون یکی از معدود رهبران اروپایی است که به مسائل اسرائیل آگاهی کامل دارد چرا که مدتی در یک کیبوتس اسرائیل در نوجوانی زندگی کرده است. جانسون در سال ۲۰۱۵ نیز در مقام شهردار لندن از اسرائیل نیز دیدار کرد.
برجام از نگاه جانسون
روزنامه ژروزالم پست نوشته است که سیاست های جانسون در رابطه با برجام بیشتر به نگاه دونالد ترامپ نزدیک است. جانسون در رقابتهای انتخاباتی اخیر درباره ایران نیز گفته بود: «معتقدم قطعا برجام ضعیف عمل میکند و باید درباره راههایی که رفتارهای (به ادعای وی) مخرب ایران را محدود میکند فکر کنیم و همچنان معتقدم که وادار کردن ایران به ادامه ندادن برنامه هستهایاش راه درستی برای کشور ما و منطقه است.»
با این حال بوریس جانسون در سال های اخیر نشان داده است که استاد «تناقض گویی» است. او که امروز یکی از مهمترین حامیان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است و منتقدان بروکسل است در سال های نه چندان دور، ۲۰۰۳، با حمایت از اتحادیه اروپا و عملکرد آن گفته بود اگر چنین اتحادیه ای وجود نداشت مجبور بودیم آنرا خلق کنیم. همین تناقضگوییها مانع می شود تا بتوان چشم انداز مشخصی از سیاست های او راجع به ایران و در خاورمیانه ترسیم کرد.